قاصدک...!
هان....٫
چه خبرآوردی؟
ازکجا...
وزکه خبرآوردی؟
خوش خبرباشی،
اما،اما.....
گردبام ودرمن...
بی ثمرمی گردی...
انتظارخبری نیست مرا.!
نه زیاری
نه زدیارو
دیاری
باری..
بروآنجاکه بودچشمی وگوشی باکس
بروآنجاکه تورامنتظرند..
قاصدک
دردل من
همه کورندوکرند..
دست بردارازاین دروطن خویش غریب
قاصدتجربه های همه تلخ
بادلم میگوید:
که دروغی تودروغ
که فریبی توفریب
قاصدک...
هان..
ولی..آخر...
ای وای....
راستی آیارفتی باباد؟
باتوأم
آی!
آخر
کجارفتی؟
آی!
راستی آیاخبری هست هنوز؟
مانده خاکسترگرمی جایی؟!
دراجاقی طمع شعله نمی بندم...
خردک شرری هست هنوز؟
قاصدک
ابرهای همه عالم شب وروز
دردلم میگریند..
"مهدی اخوان ثالث"
2 امتیاز + / 0 امتیاز - 1393/04/18 - 15:25